قدرت_حال اکهارت_تله

ساخت وبلاگ
 

بيش از 30 سال بود كه گدايي در كنار جاده اي مي نشست و گدايي مي كرد. يك روز غريبه اي از كنار او رد شد. گدا در حاليكه از روي عادت كلاهش را بالا گرفته بود به غريبه گفت: "كمي پول به من ميدهي؟" غريبه پاسخ داد: "چيزي ندارم كه به تو بدهم." سپس از او پرسيد: "روي چه چيزي نشسته اي؟"
گدا پاسخ داد: "هيچ چيز فقط يك جعبه ي قديمي است، تا جايي كه به ياد مي آورم روي اين جعبه مينشستم." غريبه پرسيد: " تا به حال داخل آن را نگاه كردي؟" گدا گفت: "نه. اما چه فايده اي دارد، داخل جعبه كه چيزي نيست
غريبه اصرار كرد كه گدا داخل جعبه را نگاه كند. گدا كمي تلاش كرد تا درب جعبه را باز كند و در كمال شگفتي و ناباوري ديد داخل جعبه پر از سكه هاي طلا بوده است. من همان غريبه اي هستم كه چيزي ندارم به شما بدهم، اما به شما ميگويم نگاهي به درون بيندازيد. مسلماً اينجا جعبه اي وجود ندارد بلكه بايد به جايي بسيار نزديكتر و ژرفتر نگاه كنيد: درون خودتان...

انسان سرزمین ناشناخته...
ما را در سایت انسان سرزمین ناشناخته دنبال می کنید

برچسب : قدرت حال اکهارت تله,دانلود قدرت حال اکهارت تله,نیروی حال اکهارت تله,نيروي حال اكهارت تله,نیروی حال اکهارت تله دانلود,کتاب نیروی حال اکهارت تله,تمرین نیروی حال اکهارت تله,نیروی حال از اکهارت تله,نیروی حال اکهارت تله هنگامه آذرمی, نویسنده : b1355-7-244 بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 8:21