خير_است

ساخت وبلاگ

خير_است

پادشاهي وزيري داشت كه هر اتفاقي مي افتاد
ميگفت:
خيراست !!
روزي دست پادشاه درسنگلاخ ها گيركرد و مجبور
شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر
بود گفت:
خيراست!
پادشاه از درد به خود ميپيچيد،از رفتار وزير عصبي
شد، او را به زندان انداخت.
یکسال بعد پادشاه كه براي شكار به كوه رفته بود،
در دام قبيله اي گرفتارشد كه بنا بر اعتقادات خود،
هر سال ۱نفر را كه دينش با آنها مختلف بود،
سرميبرند و لازمه اعدام آن شخص اين بود كه بدنش
سالم باشد.
وقتي ديدند اسير، يكي از انگشتانش قطع شده، وي
را رها كردند ، آنجا بود كه پادشاه به ياد حرف وزير
افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود:
خير است!
پادشاه دستور آزادي وزير را داد.
وقتي وزير آزاد شد و ماجراي اسارت پادشاه را از
زبان او شنيد، گفت:
خيراست !!
پادشاه گفت:
ديگرچرا ؟؟؟
وزير گفت:
از اين جهت خير است كه اگر مرا به زندان نينداخته
بودي و زمان اسارت به همراهت بودم،مرا به جاي
تو اعدام ميكردند.

" در طريقت هر چه پيش سالک آيد خير اوست
در صراط مستقيم اي دل كسي گمراه نيست "

انسان سرزمین ناشناخته...
ما را در سایت انسان سرزمین ناشناخته دنبال می کنید

برچسب : خير الاستغفار,استاد خير انديش,استوصو بالنساء خير, نویسنده : b1355-7-244 بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 8:21